Saturday, September 10, 2005

صفيه ، زن يهودیِ پيغمبر

ترجمه مناظره ميان آيت الله العظمي منتظري و دکترعلي سينا. قسمت سوم.
دکتر علي سينا يک ايرانيار، خردگرا، آزاد انديش و بنيانگذار تارنماي آزادي ايمان است که از بهترين تارنماهاي مرجع اطلاعاتي در مورد اسلام بشمار ميرود، وي مناظره زير را با آيت الله منتظري از مراجع تقليد شيعه و علماي عظام اسلام بصورت کتبي انجام داده است. براي اطلاعات بيشتر در مورد اين مناظره به برگ "مناظره هاي دکتر علي سينا با آيت الله منتظري" مراجعه کنيد.
سومين پرسش
پيامبر به خيبر حمله کرد، صفيه را برده خود کرد، و در همان روزي که شوهرش را، پدرش را و بسياري از اطرافيانش را کشت، به او تجاوز کرد، آيا اين روش برخوردي است که يک پيامبر بايد داشته باشد؟
آيت الله منتظري
در رابطه با ازدواج پيامبر (ص) با صفيه لازم است به نکته هايي توجه شود:
1 - صفيه دختر حيي بن اخطب رئيس قبيله بني نضير بود که پدر او در جنگ خيبر و شوهر او کنانه قبل از پيمان صلح کشته شده بودند، و وضع اسيران در آن روزگار از نظر زندگي بسيار بد و طاقت فرسا بود. از اين رو به سفارش پيامبر بسياري از زنهاي کفار که اسير ميشدند جهت تامين معيشت يا آزاد ميشدند و به ازدواج مردان مسلمان - که معمولا داراي همسر بودند - در مي آمدند، و يا بصورت کنيز تحت کفالت مسلمانان قرار ميگرفتند. تعدد همسر در آن روزگار امري رايج و بهترين وسيله ممکن براي تامين زندگي زنان بي شوهر - چه رسد به زنان اسير - ميبود.

دکتردکتر علي سينا:
آيت آيت الله منتظري گرامي،
اين کاملا درست است که صفيه پدر و همسر خويش و همچنين بسياري از نزديکانش را از دست داده بود، اما شما فراموش کرديد که بگويد او عزيزان خود را به دليل اينکه پيامبر آنها را کشته بود از دست داد، کشتن مردان و دزديدن ثروتها و زنانشان از رسوم غارنشين ها بود. از يک پيامبر خدا انتظار ميرود که رسوم وحشيانه غارنشين ها را تکرار نکند و با اين تکرار آنها را جاودانه نکند، بلکه معيار ها و روش هاي اخلاقي جديدي را بنيان بگذارد.
شما طوري با قضيه روبرو ميشويد که گويا پيامبر با ازدواج کردن با اين زنها در حق آنها لطفي ميکرد و باعث ميشد که از بدبختيهايشان رهايي يابند، اما شما ذکر اين نکته را که او خود باعث بدبختيها و وضعيت اسفبار آنها شده بود فراموش ميکنيد، اين زنها قبل از اينکه محمد به شهرهايشان حمله کند، عزيزانشان را بکشد و آنها را به بردگي بکشاند، اسير و بدبدخت نبودند.
کاري که پيامبر کرد دقيقا همان کاري است که سارقها و راهزن ها در ايام قديم ميکردند. يک شخص بايد کاملا نظام ارزشهاي اخلاقي خود را نابود کرده باشد تا بتواند اندکي نيکي در اين عمل مطلقا وحشيانه و شرم آور پيامبر ببيند. کشتن مردها و تصرف زنهايشان اعمال دد منشانه اي بودند، هيچ نکته مثبتي در اين اعمال شنيع ديده نميشود.

اگر پيامبر ميخواست اين زنان بيچاره را از سختي نجات دهد، چرا با زنان مسن تر ازدواج نکرد؟ چرا زيباترين زن را انتخاب کرد؟ صفيه بخاطر زيبايي اش انتخاب شد، اين هم حديثي در مورد اين مسئله،
جلد نخست کتاب 8 ام شماره 367
عبدالعزيز نقل ميکند:
انس گفت، "وقتي رسول خدا به خيبر حمله کرد، ما نماز فجر را در صبح زود وقتي هنوز هوا تاريک بود خوانديم"، پيامبر جلو من (سوار بر مرکب) حرکت ميکرد و ابو طلحه نيز حرکت ميکرد و من پشت ابو طلحه حرکت ميکردم، پيامبر به سرعت از راه خيبر عبور کرد و زانوي من ران پيامبر را لمس ميکردند، او رانهاي خود را برهنه کرد و من سفيدي رانهاي او را ديدم. وقتي او به شهر وارد شد گفت "الله اکبر"، خيبر نابود شده است. هرگاه ما به سرزميني نزديک ميشويم، صبح آنان شر ميشود، او اين جمله را سه بار تکرار کرد، مردم از سر کارهايشان بيرون آمدند و بعضي از آنها گفتند "محمد (آمده است)"، (برخي از همراهان ما که از ارتش او بودند گفتند) ما خيبر را فتح کرديم، اسيران را گرفتيم و غنايم نيز جمع آوري شدند. دحيه آمد و گفت، "اي پيامبر يک دختر برده از ميان بردگان به من بده" پيامبر گفت "برو و هرکدام از دختر هاي برده شده را که ميخواهي بگير"، او صفيه بنت حيي را انتخاب کرد. مردي پيش پيامبر آمد و گفت "اي رسول الله، تو صفيه بنت حيي را به دحيه دادي و او بانوي بزرگ قبايل بني قريظه و بني نضير است، و او برازنده هيچکس غير از تو نيست. پس پيامبر گفت "آن دو نفر را (صفيه و دحيه را) بياوريد"، پس دحيه با صفيه آمدند، پيامبر به دحيه گفت، "يک دختر برده ديگر غير از اين را از ميان اسرا انتخاب کن"، انس ادامه ميدهد، "پيامبر او را آزاد کرد و با او ازدواج کرد".
ثابت از انس پرسيد "اي ابو حمزه! پيامبر چه به او پرداخت (بعنوان مهريه)؟"، او گفت، "او خود مهريه خود بود، براي اينکه پيامبر اورا آزاد کرد و بعد با او ازدواج کرد." انس ادامه داد" وقتي در راه بوديم، ام سلمه او را لباس (عروسي) پوشانيد، و در شب او را بعنوان عروس به نزد پيامبر آوردند.
باتوجه به حديث بالا، در ميابيم که فتح خيبر يک اتفاق کاملا غير منتظره بود. به مردم شهر هيچ هشداري داده نشده بود و آنها آماده مقابل شدن با اين تهاجم نبودند و اين هم کاملا از پيامبر قابل انتظار است که به قربانيان خود اجازه دفاع کردن از خودشان را نيز ندهد. او ناجوانمردانه بدون هيچ هشدار و اعلام جنگي به آنها حمله کرده بود، در حقيقت کلمه "غزوه" هيچ مفهومي به جز "حمله ناگهاني" ندارد. خيبر هيچ معاهده اي را که قبلا با پيامبر بسته باشد زير پا نگذاشته بود، هيچ نشاني از چيزي که بخواهد مسلمانان را تهديد کند وجود نداشت، هرکس را که در مقابلش ايستاد سلاخي کرد و زنهاي زيبا را بعنوان برده هاي جنسي تسخير کرد، اين بود که پيامبر ثروت آنها را ميخواست و او تنها به اين دليل به خيبر حمله کرد.اما پيامبر تنها به اينها هم راضي نشد، او حتي افراد مسن زن و مرد را نيز که نکشته بود و يا بعنوان برده هاي جنسي تسخير نکرده بود مجبور کرد که به کشت بپردازند و 50% محصولاتش را به او خراج دهند. هر کسي با ذره اي انصاف، ميفهمد که اين عدالت نيست، کاري که پيامبر کرد شيطاني و غير مقدس بود.
آيت الله منتظري
2 - پس از اسير شدن صفيه افرادي آماده ازدواج با او شدند، ولي چون او دختر رئيس قبيله بود و پيامبر (ص) بخاطر مراعات و حفظ موقعيت اجتماعي او اجازه ندادند آنان با او ازدواج نمايند، خود صفيه نيز ظاهراً از ازدواج با افراد عادي کراهت داشت لذا پيامبر (ص) به خاطر مراعات موقعيت صفيه حاضر به ازدواج با او شدند. آن حضرت به صفيه پيشنهاد آزاد شدن و برگشتن به طرف خويشان خود و يا ماندن در مدينه و اختيار اسلام و کسب آزادي و ازدواج با پيامبر را دادند، و او را بين اين دو امر مخير نمودند و به او گفتند اگر به آئين يهود بماني من اسلام را به تو تحميل نميکنم و صفيه امر دوم را انتخاب نمود. اهل اطلاع از تاريخ ميدانند که همسري با پيامبر موقعيت بزرگي تلقي ميشد و داراي شرافت بود. در قرآن کريم از همسران آن حضرت به مادران مومنين تعبير شده است (احزاب آيه 6).
دکتر علي سينا:
در مورد صفيه، اين آشکار است که پيامبر او را تنها به دليل اينکه زن زيبايي بود گرفت. محمد اورا از دحيه بعد از اينکه اورا ديد گرفت، اين قضيه هيچ ربطي به موقعيت پدر او نداشت. اگر پيامبر اندک احترامي براي پدرش قائل بود اورا نميکشت. حقيقت همچون خورشيد تجلي يافته است، اما شما مختار هستيد که چشمهايتان را ببنديد و انکار کنيد.
شما گفتيد که پيامبر به صفيه اين انتخاب را داد که به مردمش بپيوندد يا اورا پيروي کند. پيامبر پدر اورا؛ شوهرش را و بسياري از اطرافيانش را کشت. کساني که زنده مانده بودند مجبور بودند روي زمين کار کنند و 50% در آمدشان را بعنوان جزيه به پيامبر بدهند، اما با اينحال پيامبر بعد از مدتي نظر خود را عوض کرد و دستور داد که يهوديان بايد از خيبر اخراج شوند، بنابر اين انتخابي که شما از آن صحبت ميکنيد، چندان انتخاب نيست. انتخاب در واقع بين لذت جنسي بخشيدن به يک مرد پير متعفن که قاتل عزيزان او بود، و يا پيوستن به پير مردان و پير زناني بود که نه بين آنها جنگجويي وجود داشت، نه جواني که بتواند برده جنسي پيروان محمد بشود. در مورد انتخاب اول او ميتوانست حداقل زنده بماند، اما اگر او به بين يهوديان باز ميگشد معلوم نبود حتي بتواند از اين حداقل نيز برخوردار شود، او مجبور ميشد که در زمين ها کار کند و نصف درآمدش را به پيامبر (سلام بر او باد) بدهد، در اين انتخاب، انتخاب چنداني وجود ندارد.
زن پيامبر بودن ممکن است حيثيت و اعتبار داشته باشد، اما من باور دارم اينکه انسان با عزيزانش و کساني که دوستشان دارد زندگي کند، بسيار بهتر است تا با يک قاتل زندگي کند، حتي اگر آن قاتل پيامبر الله باشد.
"کشته شدن کنانه، خود ماجرايي دردناک و روشنگر دارد، کنانه به دست خود پيامبر اسلام کشته شد، ماجراي کشته شدن او را تواريخ معتبر اسلامي اينگونه آورده اند،
سيرت الرسول ابن هشام جلد دوم صفحه 830
"کنان بن الربيع که شوهر صفيه بود اسير کردند و اورا پيش پيغمبر عليه السلام آوردند و گنجهاي قوم بني النضير بدست وي بود که ايشان به وديعت پيش وي نهاده بودند، و سيد، عليه السلام، از وي ميپرسيد تا نشان آن گنجها بدهد و بگويد که کجا مدفونست، و وي انکار مينمود و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي مي گفت، او پاسخ ميداد: من خبر از آن ندارم، و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي ميگفت تا اقرار کند و نشان بدهد، البته اقرار نميکرد، پس يکي هم از يهود خيبر پيش سيد عليه اسلام، آمد و خبر آن گنجها از وي بپرسيد، وي گفت: من نميدانم، ليکن کنانه بن الربيع هروقتي يا هر روزي ميديدم که برفتي و گرد آن خرابه بر آمدي و چيزي از آن جايگاه طلب کردي، اکنون گمان چنان مي برم که گنجها هم آنجا مدفون است. پس سيد عليه السلام ديگر بار کنانه بن الربيع پيش خود فراخواند و اورا گفت: اگر نشانه اين گنجها که تو انکار ميکني پيش تو بيابم، ترا بکشم؟ گفت: بلي. بعد از آن سيد، عليه السلام، بفرمود تا آن خرابه که يهودي نشان داده بود بکندند و بجستند و گنجها بعضي در آن خرابه بيافتند. پس سيد، عليه السلام ديگر بار کنانه بن الربيع پيش خود خواند و اورا گفت اکنون بگوي تا بقيت اين گنجها کجا پنهان کرده اي؟ و کنانه هم ابا کرد، و انکار نمود. پس سيد، عليه السلام، زبير بن العوام را بفرمود تا اورا عذاب ميکند تا آنوقت که اقرار بکند. و زبير اورا عقوبت ميکرد و هيچ اقراري نميکرد. پس سيد عليه السلام، اورا به محمد (بن) مسلمه داد تا وي را بعوض برادر خود محمود بن مسلمه بازکشد. پس محمد برخاست و وي را در حال گردن بزد.
آري محمد شوهر صفيه را شکنجه ميکرد تا از او حرف بکشد، و سر انجام شخصاً برخواست و گردن اورا زد و کنانه آنقدر امانتدار بود که تا آخرين قطره خود در امانتداري و اطميناني که سايرين به او کرده بودند خيانت نکرد.
توضيح از مترجم"
آيت الله منتظري
اگر پيامبر اسلام - العياذبالله - اهل هوسراني و تشکيل حرمسرا بودند، در سن جواني با يک زن چهل ساله ازدواج نميکرد، با اينکه براي او امکان ازدواج با بهترين دختران اشراف قبائل عرب وجود داشت. و از طرف ديگر افراد هوسران و شهوت پرست معمولا اهل تجملات و شکم پرستي و خوشگذرانيهاي گوناگون ميباشند. در صورتيکه زندگي پيامبر (ص) و همسران او بر حسب نقل تواريخ معتبر در سطح بسيار پائين زمان خود بوده، تا جائيکه همسران او لب به شکايت گشودند و پيامبر را تحت فشار قرار ميدادند، و در اين رابطه آيه 28 و 29 سوره احزاب در راستاي سرزنش آنان نازل شد و آنان را مخير نمود بين اننتخاب همسري پيامبر و زندگي سخت در کنار او و يا جدا شدن از آن حضرت و رفتن به طرف زندگي مرفه دنيا.

دکتر علي سينا:
پيامبر الله مرد هوسراني بود. اما وقعي که جوان بود فقير بود و کسي به او توجهي نميکرد. هيچ دختر جوان شريفي حاضر نميشد با گدايي همچون محمد، که به دنبال شترهاي زن ديگري (خديجه) ميدويد ازدواج کند. پيامبر هيچ شانسي براي ازدواج با زن جوان و زيبايي نداشت. خديجه با ثروت و قدرتش احساني براي پيامبر بود که زندگي اورا کاملا متحول کرد. طبيعت واقعي محمد وقتي آشکار شد که خديجه فوت شد و او با اداره کاروانهاي تجارتي قدرتمند شد. اينجا بود که به گردآوري زن و ثروت پرداخت.
محمد وقتي که به مدينه هجرت کرد مرد مالداري نبود، خديجه بسياري از اموال خود را در مدت سه سال دشواري که مکيان محمد و خانواده اش را به تاوان توهين کردنهاي مداوم به خدايان آنها تحريم کرده بودند از دست داده بود. اولين سال حضور او در مدينه بسيار سخت بود. او مقدار بسيار اندکي پول براي زندگي کردن داشت. تمام تلاشهاي او براي حمله به کاروانها نارس مانده بود. او تنها در نخله موفق شده بود که با نارو زدن به کارواني دستبرد زند و خود را از غنيمتهاي آن ثروتمند کند. بسيار تاخت و تازهاي ديگر اتفاق افتاد تا اينکه او توانست با اينگونه چپاولگري ها و قتل عام يهوديها و تصاحب اموال آنها ثروت کلاني را بياندوزد.
سوره احزاب آيه 27
وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا.
خدا زمين و خانه ها و اموالشان و زمينهايي را که بر آنها پاي ننهاده ايدبه شما واگذاشت و خدا بر هر کاري تواناست.
اما پيامبر احترام و ارزش بسيار کمي براي زنانش قائل بود و آنچه آنها ميخواستند به انها نميداد. اين بود که شکايت ميکردند و او تهديد کرده بود که آنها را طلاق خواهد داد، و اين هم درست است که يکبار زنان محمد شکايت کردند، چون محمد حاضر نبود به مقدار کافي از ثروتي که از ناباوران دزديده بود به آنها بدهد. و اين در ادامه آيات بالا بود که محمد الله اش را وادار ميکند که بگويد
سوره احزاب آيه28
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا.
اي پيامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگي دنيا و زينتهاي آن ، هستيدبياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهي نيکو رهايتان کنم.
سوره احزاب آيه 29
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا.
و اگر خواهان خدا و پيامبر او و سراي آخرت هستيد ، خدا به نيکوکارانتان پاداشي بزرگ خواهد داد.
پيامبر در اينجور کارها استاد بود و ميدانست که چگونه بايد زنهايش را کنترل کند و آنها را مجبور کند که در خدمتش باشند.
سوره احزاب آيه 30
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا.
اي زنان پيامبر ، هر کس از شما مرتکب کار زشت در خور عقوبت شود ، خدا عذاب او را دو برابر مي کند و اين بر خدا آسان است.
سوره احزاب آيه 31
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا.
و هر کس از شما که به فرمانبرداري خدا و پيامبرش مداومت ورزد و، کاري شايسته کند ، دوبار به او پاداش دهيم و براي او رزقي کريمانه آماده کرده ايم.

بخش بعدي قتل عام يهوديان
صفحه اصلي مناظره
بخش قبلي جنگهاي پيغمبر
متن اصلي +

ساير بخشهاي اين مناظره:
بخش نخست سن پايين عايشه
بخش دوم جنگهاي پيغمبر
بخش سوم صفيه، زن يهودي پيغمبر
بخش چهارم قتل عام يهوديان
ترجمه آرش بيخدا.
نوشتارهاي بيشتر از همين مترجم...
نوشتارهاي بيشتر در مورد محمد رسول الله..
مطالب مرتبط با اين نوشتار بر روي تارنماي افشا
ازدواج محمد با صفيه زني که شوهرش زير شکنجه جان سپرد
زنان محمد، آيا محمد از روي هوس زن ميگرفت؟

***********************
مأخذ : سايت افشا

1 comment: